Users

► کاربران ◄

Users

► کاربران ◄

دوست دختر


دیشب با دوستم رفته بودم رستوان.... روبروی تخت ما یه دختر و پسر نشسته بودن که پسره پشتش به تخت ما بود، معلوم بود با هم دوست هستند، اتفاقی چشمم به چشمه دختره افتاد.... قشنگ معلوم بود پسره عاشقه دخترست، دختره شروع کرد به آمار دادن، سرمو انداختم پایین.... دفعه بعدی تحریک شدم با نگاه بازی کردیم. خلاصه یه کاغذ برداشتمو به دختره علامت دادم، با نگاهش قبول کرد، بلند شدن ، پسره جلو رفت که حساب کنه دختره به تخت ما رسید دستشو دراز کرد کاغذ رو گرفت، براش نوشته بودم .....

.

.

.

.

.

.

..... خیـــــــلی پستی


دوستان نظر یادتون نره!!!!!!!!!!!

نظرات 2 + ارسال نظر
قوی گنگ چهارشنبه 10 اسفند 1390 ساعت 07:58 ق.ظ http://ghooyegong90.blogfa.com

داستانش واقعی بود؟
بازم نظر خصوصی

یه دختر سر به هوا :) شنبه 13 اسفند 1390 ساعت 08:38 ب.ظ http://sar-b-hava.blogfa.com/

در این مواقع آدم میمونه چی بگه!!!! خوب کاری کردی آفرین

یه دوستی دارم(دختر) شب که میخوابه به 12 نفر اس میده " شب بخیر عشقم"!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد